حرفهای خوب برای تو

هر حرفی که تو می پسندی نوشتم بیا فقط بخون.....

حرفهای خوب برای تو

هر حرفی که تو می پسندی نوشتم بیا فقط بخون.....

دروغ مصلحتی

به نام الله

 

 

 

این متن مخاطب خاصی دارد.

تو! امیدوارم از روی این متن ساده رد نشی!!!

 

گاهی گفتن بعضی چیزها سخته! خیلی هم سخت! اما دروغ گفتن توجیه مناسبی برای نگفتن حقیقت نیست!

دقت کردید خیلی از دروغ های بزرگ که آدم رو به ندامت و پریشان خاطری می اندازه و باعث به وجود آمدن مشکلات فراوانی هم برای خودش و هم برای عزیزانش می شه از همین دروغ های کوچیک و به ظاهر بی اهمیت شروع می شه و با گفتن این که مصلحت این بود توجیه می شه.

 

نگفتن حقیقت به اندازه دروغ گفتن دردناک نیست! کاش شجاعت گفتن حقیقت رو داشته باشیم و اگر مصلحت می بینم که چیزی رو پنهان کنیم هیچ وقت به دروغ متوسل نشیم. کاش حقیقت رو فدای مصلحت نکنیم. چقدر خوبه ما اونقدر با هم صمیمی باشیم و اونقدر صداقت داشته باشیم که حقیقت رو بگیم و روراست باشیم و اگر حقیقتی دردناک هست و یا صلاح رو در نگفتنش می بینیم خیلی راحت اون رو بیان کنیم که الان فرصت مناسبی برای گفتن حقیقت نیست و مطمئنا اگر کسی این بینش رو داشته باشه و درک متقابلی در ارتباط با شما هیچ وقت شما رو مجبور به دروغ گفتن نمی کنه بلکه صبر می کنه تا همه چی رو زمان روشن کنه و اون فرصتی که نیاز به بیان حقیقت هست از راه برسه!

 

دروغ گفتن اولین ضربه ای رو که می زنه به خود شخص هست چون شخص در واقع می خواد از خودش فرار کنه و اون چیزی رو که حقیقت هست با گرفتن نقابی با عنوان دروغ پنهان می کنه. و فکر نمی کنه که ممکنه زمان همه چی رو روشن کنه و بعد همین دروغ های پی در پی که از کوچکترین و جزئی ترین شکل شروع می شه به بزرگترین دروغ ختم بشه. و در آخر هم ندامت و پشیمانی از انجام این کار به سراغش بیاد. اما گاهی دیگه دیر می شه برای اینکه آدم بتونه اون دروغ رو جبران کنه و یا از دلی که شکسته دلجویی کنه.

 

حیفه که صداقت و پاکی ارتباط بین آدمها رو غباری از ریا و فریب بگیره!

حیفه که حقیقت رو مدفون کنیم و به جای اون توی قلبها مصلحتهای ساختگی بسازیم.

حیفه که ارتباط صمیمانه با دوستان رو با طناب سیاه و پوسیده دروغ بخوایم محکم کنیم.

حیفه که به جای صداقت بذر علف هرز فریب رو توی باغچه دلهایی که دوستشون داریم بکاریم.

 

باور کن بزرگترین ضررش رو خودت می کنی. کمی فکر کن!

اگر کسی تو رو دوست داره به خاطر خودت هست. نیازی نیست که بخواد به دروغ چیزی رو بگه.

مطمئن باش زمان پرده ها رو کنار می زنه و چهره های واقعی رو نمایان می کنه. حیفه که تو بخوای چهره ات رو سیاه کنی. یادت باشه هر دروغ یه سیاهی رو تو دل پاکت می کاره. تا دیر نشده و اون چهره زیبا بیشتر از این کدر نشده به فکر چاره باش!

یادت باشه دلی که شکسته هیچ شکسته بند ماهری نمی تونه اون رو مثل روز اولش کنه. فریب مثل چکی هست در دست تو برای شکستن دل عزیزترینت!

و یه چیز دیگه بدون اون یه چیزهایی رو فهمیده ولی به روی خودش نمی آره! و نمی خواد زود قضاوت کنه پس تا کار به قضاوت اشتباه نرسیده. حقیقت رو بهش بگو! شجاعت گفتنش رو داشته باش. اون درک می کنه مطمئن باش. 

 

و کلام آخر :

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت 

(شکوفه یاس)

هبوط

 

                                                                                            

اگر تن‌هاترین تن‌هاها شوم، باز خدا هست. او جانشین همه‌ی نداشتن‌هاست.

نفرین و آفرین‌ها بی‌ثمر است.

اگر تمامی خلق گرگ‌های هار شوند و از آسمان، هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان جاودان آسیب‌ناپذیر من هستی.

ای پناه‌گاه ابدی!

تو می‌توانی جانشین همه‌ی بی‌پناهی‌ها شوی.

      

(شکوفه یاس)

تقدیم به آنان که....


تقدیم به آنان که با عشق به پیشواز شهادت در راه معشوق خود رفتتند .

    
همه خوبان دانند که :


مقصد نهایی عشق تصرف دل است
وخواست والای دل ، گسترش عشق
تا کجا ؟ من نمی دانم
از آنها بپرس که پرستو وار
چون قاصدان سینه سرخ
به آسمانها شدند تا عشق
را  ترنمی  باشند به شور
خواهی گفت تا کجا ؟
از آنها بپرس که بی (ترمز)
رفتند و فضای عشق را
تا بی کران تاریخ
شمع شدند
بازهم خواهی پرسید
تاکجا ؟
و من خواهم گفت
تا دور دست ولایت عشق
زبعد هفت شهر
تا بیکران دریای گذشت
تا اوج قله ی شرف
تا فتح هزار توی
هزار درس ناخوانده ی تاریخ

سخن آشنا

به نام خالق هستی بخش

 

(شکوفه یاس)

ببخشش تا....

 

الله هو التوّاب الرّحیم ...

بخشش !

بخشش موجب احساس آزادی و رهائی در خودمان می شود تا احساس بهتری داشته باشیم ، احساس آسودگی و راحتی .

محققان می گویند : بخشیدن این نیست که شما با این کار شخص دیگری را آزاد و رها می سازید، بلکه این خود شما هستید که آزاد و رها می شوید.

بخشش کردن این حُسن را دارد که به جای اینکه خودمان را به عنوان یک قربانی ببینیم ، داستان را تغییر دهیم و قهرمان داستان شویم ، قهرمانی که بر تمام این مشکلات وحشتناک پیروز شده است.

بخشیدن، موجب می شود که برای یافتن حقیقت ، رشد فکری کرده باشیم .

 

  

 

 

من او را بخشیدم . هر چند هنوز کودک درونم آزرده است .

 

کودک درونم دوستت دارم . تو می توانی سرت را بالا بگیری . تو می توانی شادمانه بخندی و بازی کنی . تو می توانی بالا بروی بدون آنکه از بلندی بترسی .

کودکی من ! نازنینم ! درست است آن زمان که او می بایست مراقب تو باشد، بر اثر غفلت و فراموشی از بلندی افتادی! آزرده شدی و وجودت شکست. و بعد او رفت!

اما حالا زمان آن رسیده که خودت را بیابی .

قطعات شکسته وجودت را جمع کنی و به خدای خوبت و به خودت اعتماد کنی.

می توانی دوباره با اعتماد به نفس به تمام دنیا بگوئی که می توانی!

و مهر و محبت وجودت را آشکار سازی. و به همه مهربانی را هدیه کنی.

اولین قدم برای دریا دل بودن همین است و تو می توانی.

و من تو را دوست دارم کودکی من ! و از تو حمایت می کنم.

 

... تو را بخشیدم !

یک سال از بخشیدنت می گذرد.

می دانم عجیب است !

گمان نکنم برای تو این بخشیدن اهمیت داشته باشد، اما برای من مهم بود.

و تو لحظه به لحظه از من دورتر شدی! تا حال که می دانم دیگر فراموشم کرده ای.

کاش می توانستم بگویم:

... چقدر دلم برای دوست داشتنت تنگ است.

اما می گویم رفتن دردناکت هم برایم غنیمتی بود.

 

 

 

 

خدایا تو را سپاس ...

 

من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد تا قوی شوم.

من دانش خواستم و خداوند مسائلی برای حل کردن به من داد.

من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من قدرت تفکر و زور بازو داد تا کار کنم.

من شهامت خواستم و خداوند موانعی را سر راهم قرار داد، تا آنها را از میان بردارم.

من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.

من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم

(شکوفه یاس)

مولای من

مولای من

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که در  برابر  چشمی و  غایب از نظری

انالله و انا الیه راجعون

وا مصیبتا

 

 

انالله و انا الیه راجعون

تعرض به ساحت مقدس بارگاه ملکوتی ائمه اطهار را به پیشگاه فرزندش صالحشان مهدی موعود تسلیت عرض می نمایم .

امید است با توجهات خداوند این جنایتکاران به جزای خودشان برسند تا قلب آن حضرت و شیعیانش تسلی بخشد  .

 

                         (عاشق مهدی)

مهدی کیست......

مهدی کیست ...


«  چشم انتظار جانان » 

بشر در زندگی اجتماعی و فردی ، مرهون نعمت انتظار است و اگر از انتظار بیرون بیاید و امیدی به آینده نداشته باشد ، زندگی برایش مفهومی نخواهد داشت و بی هدف می شود .

حرکت و انتظار، در کنار هم می باشند و از هم جدا نمی شوند ؛ انتظار علت حرکت و تحرک بخش است . آنچه مورد انتظار است ، هرچه مقدس تر و عالی تر باشد ، انتظارش نیز ارزنده تر و مقدس تر خواهد بود و ارزش مردم را باید از انتظاری که دارند شناخت :

  • یکی انتظارش اینست که پایان سال شود و حقوقش زیاد تر گردد
  • یکی دیگر انتظارش اینست که پایان سال تحصیلی برسد ، گواهینامه و مدرکی بگیرد و بوسیله آن شغل مناسبی تهیه کند
  • یکی منتظر است که وضعش روبراه شود تا خانواده تشکیل دهد و همسری اختیار کند و از تنهائی خود را خلاص سازد .
  • دیگری منتظر است درآمدش بیشتر شود ، خانه شخصی ، ماشین سواری و . . . خریداری کند ، یا اگر همت و نظرش بلند باشد ،  بیمارستان ، مسجد ، مدرسه ، کتابخانه و . . . تأسیس کند
  • یک نفر انتظار دارد در فلان مناقصه و یا مزایده برنده شود .

خلاصه همه منتظرند ، کاسب ، صنعتگر ، کشاورز ، باغدار ، معلم ، پدر و مادر همه منتظرند ، بلکه ملتها و جامعه ها و حکومتها نیز منتظرند .

ط        رژیمهای سرمایه داری انتظار دارند تا قدرتشان بیشتر گسترش یابد و دنیا را شدیدتر به زیر یوغ بی رخم استثمار خود بکشند

ط        رژیمهای کمونیستی منتظرند انقلاب کمونیستی همه جا را زیر چتر خود بگیرد و شدت فقر و جنگ و اختلاف طبقاتی ،  تحول ایجاد کرده اوضاع را به نفع آنان عوض کند .  

لذا قرآن کریم نیز می فرماید : " بگو همه منتظرند ، پس منتظر باشید . " (1)

اگر انتظار در این دنیا از بشر گرفته شود ، دیگر ادامه حیات برایش بی لذت و بی معنی است . انتظار است که زندگی را لذت بخش ، با روح و با معنی می سازد و شخص را به زندگی علاقه مند می نماید پس همه جهان ، همه جامه ها و همه مردم و افراد ، تا هستند و در سراشیبی سقوط و انقراض و فنا و مرگ و نیستی وارد نشده اند ، منتظرند و باید منتظر باشند . 

اسلام و انتظار :

اسلام که تعلیمات و هدایتهایش بر اساس فلسفه عمیق و صحیح اجتماعی و واقعی قرار دارد ، اصل انتظار و نگاه به سوی آینده را پشتوانه بقای جامعه مسلمان و محرک احساسات و مهیج روح فعالیت قرار داده است و انتظار آینده بهتر و عصر فتح و گشایش و فرج را برترین اعمال شمرده است و رهبر عظیم الشأن آن ، انتظار فرج را افضل اعمال امت خود معرفی فرموده است . (2)

بر این اساس ، مسلمانان عموما و به خصوص شیعیان منتظرند تا سراسر گیتی را عدل و علم ، توحید و ایمان و برابری و برادری فرا گیرد و آن رهبری که وعده ظهور او در قرآن وصدها احادیث معتبر وارد شده است ، ظاهر شود و آئین توحیدی اسلام را که در شرق و غرب جهان وارد شده است ظاهر کرده و گسترش دهد و امت واحد ، حکومت واحد ، قانون واحد و نظامی واحد ایجاد کند و تمام افراد بشر را متحد ، هم صدا ، هم قدم و به هم پیوسته سازد

آن چنانکه از بررسیهای عمیق و دقیق در تاریخ و در فلسفه ادیان و در قرآن کریم و احادیث و روایات استفاده می شود ، فلسفه انتظار به عنوان یک عامل و ماده حیاتی مهم در تمام ادیان آسمانی وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنها بوده است و هم اکنون هم از عوامل بقای جامعه مسلمین است  

دیدگاهی وسیع :

در ضمن این انتظار است که دیدگاه وسیع و افق نظر بلند مسلمانان و به خصوص شیعیان را نشان می دهد . در حالیکه بسیاری از مردم و ملل دیگرانتظار می برند که بر ملتهای دیگر مسلط شده و آنها را استثمار نمایند .

  •  در حالیکه هر یک از شرق و غرب در انتظار روزی هستند که حریفشان از پا در آید و جهان مسخر هوی و هوسشان گردد .
  •  در هنگامی که کمپانیهای بزرگ و حکومتهای زیر نفوذ آنها انتظار می کشند دنیا بازار تجارت آنها شود و بشر در عالم اقتصاد ، برده آنان گردد .
  •  و در هنگامی که گروههای بسیاری در جهان بی هدف امروز، در کنار کاباره ها صف کشیده اند و دقیقه شماری می کنند و در انتظارند که درِ این اماکن به رویشان باز شود .

در این هنگام یک مسلمان در انتظار روزی است  که جهان به زیر پرچم حق و عدالت و توحید و حکومت جهانی اسلام و احکام خدا درآید و تمام بی عدالتیها و نا برابریها نابود گردد و این فاصله های پوچ از میان خلق خدا برداشته شود

مسلمانان انتظار روزی را می کشند که فقر و بدبختی و جهل و نادانی از سراسر گیتی ریشه کن گردد و بصیرت جامعه کامل و افراد صالح و دادگر ، زمامدار امور باشند ؛ اختلافات جغرافیائی و ملی و دینی و سیاستها و رژیمها و مسلکهای باطل از بین برود .

این بینش و انتظار مسلمانان است که خیر و سعادت ، عصر آزادی و برابری همگان ، آسایش و رفاه ، علم و ترقی و عدالت و نیک بختی را برای تمام افراد بشر خواهان است .

این انتظار،  شخص را محکم و مقاوم ، با اراده و نفوذ ناپذیر ، مستقل و شجاع و بلند همت می سازد .

این انتظار لفظ نیست ، گفتن نیست ، عمل است ، حرکت است ، نهضت و مبارزه و جهاد است ، صبر و شکیبائی و مقاوت است.

« برگرفته از کتاب " امامت و مهدویت " ، تألیف : آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ، ( با اندکی تصرف )(عاشق مهدی)

 

یا علی مدد

                                            به نام الله

                                     

                                       

                               یا علی

     زلیلا من شینیدم یا علی گفت                  به مجنون چون رسیدم یا علی گفت

       مگر این وادی دارلمجنون است               که هر دیوانه دیدم   یا علی گفت

       نسیمی غنچه ای را باز می کرد             به گوش غنچه کم کم  یا علی گفت

       چمن با ریزش باران رحمت                     دعا یی کردو او هم یا علی گفت         

       خمیر خاک آ دم را سر شتند                   چو بر می خواست آدم یا علی گفت

       مسیحا چو دم از اعجاز می زد                 زبس بیچاره مریم یا علی گفت

       به فرقش کی اثر می کرد شمشیر          گما نم ابن ملجم هم یا علی گفت  

      مگر خیبر ز جایش کنده می شد               یقین آنجا علی هم یا علی گفت

خدا و کودک

                                                                      

                                                              

                                               خدا و کودک

کودکی که آماده ی تولد بود نزد خدا رفت و پرسید : میگویندشما فردا مرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم ؟

خداوند پاسخ داد : از میان تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام او از تو نگهداری خواهد کرد.

اما کودک هنوز مطمین نبود که میخواهد برود یا نه : اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند

خداوند لبخند زد : فرشته ی تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود .

کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم

خداوند او را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یادخواهد داد که چگونه صحبت کنی .

کودک با ناراحتی گفت : وقتی میخواهم با شما صحبت کنم چه کنم ؟

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت : فرشته ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد که چگونه دعا کنی .

کودک سرش را برگرداند و پرسید : شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند . چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟

- فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود

کودک با نگرانی ادامه داد : اما من همیشه به این دلیل که نمیتوانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود .

خداوند لبخند زد و گفت : فرشته ات همیشه در باره ی من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود .

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده میشد . کودک می دانست که باید بزودی سفرش را آغاز کند . او به آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید : خدایا اگر منباید همین حالا بروم لطفا نام فرشته ام را به من بگو .

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد : نام فرشته ات اهمیتی ندارد براحتی میتوانی او را مادر صدا کنی

راز هستی در پیام نا شناختی

به نام الله

 

 

راز هستی در پیام ناشناختی

 

 

 

 

آن گاه که می خواهی خوشبختی را گرم در آغوش کشی

تسلیم درگاه من باش.

(زمر/54)

 

آن گاه که خواهان رسیدن به سرزمین سبز بندگی هستی

مرا بپرست تا به راه راست هدایت شوی.

(یس/61)

 

آن گاه که در تنگنای معاش زندگی، روزنه امید نداری

ببخش و انفاق کن و وسعت رزق، از من بخواه.

(سباء/ 39)

 

آن گاه که می خواهی ثروتمندترین و توانمندترین باشی

مالت را در راه من صرف کن تا آن را زیاد کنم.

(تغابن/17)

 

آن گاه که روحت در حسرت یک سنگ صبور ، در تب و تاب است

به هنگام صبح و شام، خدای را تسبیح گوی.

(آل عمران/41)