به نام الله
یا علی
زلیلا من شینیدم یا علی گفت به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارلمجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز می کرد به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت دعا یی کردو او هم یا علی گفت
خمیر خاک آ دم را سر شتند چو بر می خواست آدم یا علی گفت
مسیحا چو دم از اعجاز می زد زبس بیچاره مریم یا علی گفت
به فرقش کی اثر می کرد شمشیر گما نم ابن ملجم هم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده می شد یقین آنجا علی هم یا علی گفت
واقعا عالی بود
ممنون که نظر دادین نسرین خانم
ای ول این پستت یه حالی بهم داد .
آخه شعرش برام خاطره بازاری هستش .
بچه ها شوخی شوخی سنگ میزنند و.... گنجشکها جدی جدی میمیرند
آدما شوخی شوخی زخم میزنند و قلبها جدی جدی میشکنند
تو شوخی شوخی لبخند میزنی و من جدی جدی عاشق میشم .